مرور رده
نگاه خیره منتقد
مناظری از یک زندگی شهرستانی: نقد کتابی از فتح الله بینیاز
نگاهی به رمان «افعیها خودکشی نمیکنند» نوشته زنده یاد فتحالله بینیاز
دانیال حقیقی
جی. ام. کوتسی در رمان «مناظری از یک زندگی شهرستانی» مینویسد که بازی کریکت یا بیسبال، اینها، صرفاً بازی نیستند، حقیقت زندگی را بازتاب میدهند. این جمله درواقع سمت دیگر همان گفتهٔ نیچه است: «هیچ چیز به اندازه ملالانگیزی به حقیقت صدمه نمیزند.» با این مقدمه میشود مدعی شد، آقای فتحالله بینیاز یکی از صدمه زنندگان به آن حقیقتی هستند که میخواستهاند آن را در رمان «افعیها خودکشی نمیکنند» بازتاب دهند.
این رمان یکی از کتابهایی است که به…
سهشنبهای با اشباح: دربارهی رمان سهشنبه
علی چنگیزی
درباره کتاب سهشنبه نوشته آراز بارسقیان
به حق بسیاری از منتقدان و متفکران پستمدرن به تأسی از دریدا برای بررسی نحوهٔ بودن انسان در جهان پستمدرن و نیز بهمنظور تحلیل متون به جای اونوتولوژی که مبتنی بر وجودشناسی است از واژهٔ هانتولوژی استفاده میکنند که یعنی شبحشناسی. چیست منظور از این واژه؟ انسان کنونی به دلیل ساحتهای رسانهای و زبانیای که در آن میزید، نه هست و نه نیست. هم هست و هم نیست. این ویژگی قرار داشتن در مرز میان بودن و نبودن، ویژگی شبح است. برای شبح نمیتوان به قطعیت از بودن و نحوهٔ بودن صرف صحبت…
ابتذال در روزگار بینوایی: نقدِ نمایش بینوایان
آراز بارسقیان
نگاهی به اجرای نسخهٔ تقلبی بینوایان به مدیریت حسین پارسایی
آیا میشنوی صدای آواز مردم را؟
که دارند آواز آدمهای عصبانی را میخوانند؟
این موسیقی مردمانی است که دیگر برده نمیشوند
وقتی ضربان قلبت، میشود طنین ضربان طبلها
وقتی فردا برسد، زندگیای برای شروع وجود دارد!
ـ ترانهٔ آیا صدای آواز مردم را میشنوی؟ از نسخهٔ اصلی نمایش موزیکال بینوایان
ما پادشاه را کشتیم، سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم. حالا تنها چیزی که گیرمان آمده، یک پادشاه جدید است که از قبلی بهتر نیست. اینجا سرزمینیست که برای…
یک سال بعد، نمایش دانتون: یک خاطرهٔ دیگر از «تئاتر تهی»
آراز بارسقیان
دربارهٔ نمایش دانتون به کارگردانی حامد اصغرزاده
13 آبان ماه 1397
یک سال از دیدن نمایشی به نام کوریولانوس گذشت. مطلبی که سال پیش نوشتم باعث شد تئاتر بنده خداها تعطیل شود. و باعث شد که ماشین پروپاگاندای لیبرالها (اصلاحطلبها) که تا قبل از امضای حکم ملغای برجام به دست ترامپ اولدرم بولدرم برای خودشان داشتند، ما رو کردند «مأمور بیجیره و مواجب شورای نظارت.»، «آدمفروش.» «سانسورچی» و چه و چه
یک مشت تیر هوایی برای خودشان در دادند و تا توانستند بدنام کردند. حتی محکوم شدم به اینکه چرا آن چیزی را که دیدم نوشتم.…
آقا صابر چه کردی این همه ارزش مبادلهات بالا رفت؟
آراز بارسقیان
وسط هیر و بیر دردسرهای اقتصادی و اجتماعی روز افزون تا کی باید برون ریزی ابتذالی فرهنگی هم باید باشیم خدا میداند! این بار نوبت به حضور «و با بازی صابر ابر» در نمایش ابتذال فرهنگی رسیده. کتابی چاپ شده به نام تا هفت خانه آنورتر در 436 صفحه و با قیمت سیصدهزار تومان. صفحهای حدود 688 تومان که ضربدر در 436 صفحه میشود سیصدهزارتومان.
همه هم بعد از انتشار این کتاب افتادهاند به ضربوتقسیم و قیاسش با دلار. مدتهاست بحث این است که در این شرایط ناشرها بیایند و هر قیمتی میخواهند روی کتابها بگذارند. چند روز پیش…