مرور رده
نابهنگام در تاریکی
پاییز فصل آخر سال است را خوانده بودم
حسام جنانی
این ماجرا واقعیست
پاییز فصل آخر سال است را نخوانده بودم. خیلی وقت پیش خریده بودمش و هنوز نخوانده بودمش. به خاطر مُهری که کتابفروش روی کتاب کوبیده بود میدانستم که کتاب را در کدام شهر و از کدام کتابفروشیاش خریده بودم: شیراز، کتابفروشی هیربد. مهر کتابفروش حتی اسم خیابان را هم حک کرده بود: معالیآباد؛ خیابانی خوش خط و خال با مغازههای به خطشده خیالانگیز و لبریز از خیل آدمهایی توخالی. مهر تاریخ هم داشت. پس میدانستم چند وقت است که کتاب را خریدهام و هنوز نخواندهام. چرا هنوز کتاب را نخوانده بودم؟…
فلورانس آخرین مقصد ادبیات وازدهٔ شهری
آراز بارسقیان
در دههٔ هشتاد موسسهٔ شهر کتاب مرکزی دست به برگزاری کلاسهای داستاننویسی زد. مهسا محبعلی و محمدحسن شهسواری هر کدام مسئول یک شاخه بودند. یکی داستانکوتاه و آن یکی رمان. نتیجه؟ تولید یک سری محصولات و البته ایجاد یک سری اختلافات. داستان ادبیات شبهشهری اواخر دههٔ هشتاد و اوایل دههٔ نود را باید مرور کرد و البته از این موضوع نگذشت که همان موقع هم عدهای «آگاه» به تولید چنین ادبیاتی تحت نامهایی مثل ادبیات «کارگاهی» و «گلخانهای» و «فستفودی» اعتراض کردند. نکتهای که معترضان دههٔ هشتاد ادبیات فراموش کردند این بود…
پونته ۳۳: یک پیکنیک خصوصی در فلورانس!
نگاهی به فضای بازنمایی شده از جامعه ایران در پروژه انتشارات پونته 33 ایتالیا و کمی فراتر از آن
دانیال حقیقی
هر تغییری در وضع موجود، نیازمند پارادایم جدیدی در هنر است. و مشابه همین، حفظ وضع موجود با حفظ معیارهای نخنمای هنر گذشته امکان مییابد.
آرنولد شوئنبرگ
با مرگ فلیچیتا فرارو، وابسته فرهنگی سفارت ایتالیا میشود گفت احتمالاً پروژهٔ انتشارات پونته 33 (به معنی سی و سه پل) به پایان رسیده است. او را در زمان فوت با القابی مثل «شیفته ایران» و «یکی از پایههای محکم پل ادبی ایران و ایتالیا» به دیار باقی بدرقه کردند.…
فیککار نویسندگی کیست و نمودهای روشنفکر قلابی چیست؟
دربارهٔ کاسبان جامعه بستهٔ انضباطی
دانیال حقیقی
نوشتن که فقط تایپ کردن نیست و فراتر از آن، ارزش روشنفکری در مجادلهاش برای گشودگی فرهنگی و آزادی است اما در عین حال همین ارزش هم مانند مفهوم آزادی، از محدودیتهایش و محدود بودنهایش میآید، پس از این جهت که خطر سر و صدای پلیسها و مبصرهای چهلپنجاهسالهٔ بازی، کسانی مثل محمد حسن شهسواری، لیلا نصیریها، محمد طلوعی و باقی همپالکیها وجود دارد، برایتان مینویسم.
اینها معتقدند که دیگران فقط برای اینکه آدم خودشیفته هستند و به خاطر انگیزههای نوکدماغی مینویسند اما مثلاً نظری…
عکسهای کمتر دیدهشدهٔ خانوم گمانهزن: خاطرهای منتشر نشده
دانیال حقیقی
شاملو در بخشهایی از سخنرانیاش در دانشگاه برکلی از مردی میگوید که وقتی زیر سؤال و جواب قرار میگیرد درباره سایر نویسندگان و روشنفکران میگوید: «...اون مردک خل وضعِ مازندرونی با اون اسم عوضیش، یعنی نیما... اون مشنگ فلان، که معلوم شد صادق هدایت رو داره میگه... این آیا غیر از فرصتطلبی و کوشش برای نزدیک شدن به رژیم نیست؟ به عقیده من صددرصد.»
این صحبتها که خود نمونهٔ اپیدمی از همان چیزی است که دارد نقد میشود، من را یاد کسی انداخت که چنین نظراتی را درباره دیگر نویسندگان و مترجمها در محافل خصوصی و به شکل…