برگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/xnqn8v9xpg2s/audio/xnqn8v9xpg2s-lsnr.mp3
بند 68
کیفیتِ خاصِّ تولیدِ روحانی میتوانند به موجب طریقی که ابراز میشوند، بهنحوی بیواسطه به برونافتادگیِ یک اَمر تبدیل شود؛ پس از آن، آنها میتوانند توسط دیگران نیز تولید شوند. مالکِ جدید با تحصیل و فراگیری این آثار، همچنین، میتواند اَفکاری را که این آثار انتقال میدهند و یا ابتکاراتِ فنّیِ آنها را از آنِ خود سازد و همین امکان است که در برخی موارد (مانند آثار ادبی) تنها تعیّن و ارزشِ «تحصیل» را…
برگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/tnw5eda7gti1/audio/tnw5eda7gti1-3guv.mp3
بند 66
بنابراین، آن متعلَّقات شخصی و یا به عبارت بهتر، آن تعیّناتِ جوهری که خودِ شخصیِ من و ذاتِ عمومیِ خودآگاهیام و همچنین، بهطور کلی، شخصیتمندیام، آزادیِ فراگیرِ ارادهام، حیاتِ اخلاقی و دین را میسازند، قابل عرضه نیستند و حقِّ من بر آنها بر اثر مرور زمان باطل نمیشود.
یادداشت هگل:
اینکه روح در موجودیتِ خود و بهنحو لنفسه همان چیزی است که بنا به مفهوم و یا بهنحو فینفسه است (و بنابراین، شخصی…
برگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/k3gruwoxx71a/audio/k3gruwoxx71a-zuhc.mp3
بند 63
امری که مورد استفاده قرار میگیرد، امری است متفرّد، و به لحاظ کمّی و کیفی، معیّن که با یک نیازِ مخصوص مرتبط است. اما، فایدهِ مخصوصِ آن امر که به لحاظِ کمّی معیّن است، در عین حال، با سایرِ اموری که از همان فایده برخوردارند، قابلِ قیاس است. همچنین، نیازی که امر در خدمتِ آن است، در عین حال و بهطور کلّی، نیاز است و در تشخّصِ خود با سایر نیازها قابل قیاس است؛ در نتیجه، آن امر، همچنین، با امور…
دِیلَن اِوَنز
ترجمهٔ حسین متقی
مقدمه
هیچ پژوهشی دربارهٔ اصطلاحاتِ لَکانی بدونِ بحث دربارهٔ ژوئیسانس کامل نخواهد بود (۱). در عینِ حال، همان طور که بیش از یک نویسنده اشاره کرده است، ژوئیسانس یکی از پیچیده و مبهمترین اصطلاحات در آثارِ لکان است (۲).
نزدیکترین ترجمهٔ تحتاللفظیِ آن «enjoyment» است، هم در معنایِ لذتبردن از چیزی، و هم در معنایِ حقوقیِ برخورداری از یک حقِ مالی. ژوئیسانس در بسیاری از ترجمههایِ انگلیسیِ کارهایِ لکان تنها به همین واژه برگردانده شده است اما این بهطورِ مستقیم معانیِ ضمنیِ جنسیِ واژهٔ…
برگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/sq7iwxwtpab4/audio/sq7iwxwtpab4-5uyy.mp3
بند 56
2) از طریقِ «صورت دادن»، این تعیّن که چیزی از آنِ من است، از یک برونافتادگیِ لنفسه و ثابت برخوردار میشود و دیگر به حضورِ من در این مکان و زمان و حضورِ علم و ارادهِ من محدود نخواهد ماند.
یادداشت هگل:
«صورت دادن» حالتی از «به تصرّف درآوردن» است که بیشترین تناسب را با مثال دارد، چرا که امر ذهنی و امر عینی را متّحد میسازد. ضمناً، آن مطابق با ماهیتِ کیفیِ موضوعات و غایاتِ ذهنیِ بینهایت شکل…