مرور رده

نگاه خیره‌ منتقد

تاوانی که داده نشد: درباره‌ی «بند محکومین» نوشته کیهان خانجانی

نگاهی به کتاب بند محکومین مسعود قادری آذر کتابِ «بند محکومین» ایده و شروع هیجان‌انگیزی دارد: «هزار و یک حکایت دارد زندانِ لاکانِ رشت. هزار تا را باور کنند، این یکی را نمی‌کنند: یک شب درِ بندِ محکومینِ مرد باز شد، یک دختر را انداختند درونش.» یک دختر درون یک زندان مردانه، آن هم چه زندانی؟ بند محکومین که خطرناک‌ترین مجرمان در آن حضور دارند. چنین شروعی، مسئولیت سنگینی بر دوش رمان می‌گذارد و هر آنچه پس از این می‌آید، تلاشی است برای اقناع خواننده‌ای که انتظاراتش بالا رفته. نویسنده نیز در مصاحبه‌ای با رادیوفردا بر اهمیت این…

روایت پوچِ تاریخ: درباره شکوفه‌های عناب از رضا جولایی

روایت پوچِ تاریخ: یک جنایت و سه روایتِ ناتمام فاطمه علی‌اکبریان پیرنگ شکوفه‌های عناب در شکوفه‌های عناب، تلاش شده است تمام خرده پیرنگ‌ها را به نحوی به مرگ میرزا جهانگیرخان ختم شود و تمام شخصیت‌های اصلی رمان در آن روز شوم گرد هم آورده شوند تا شاهد مرگ روزنامه‌نگار جوان باشند؛ نفر اول، بوریس، جوان روسی‌ست که خود را ناخواسته در جنبش ضد تزار میابد و تا به خود بیاید به طرز مضحک و با ترفندی آبکی پلیسی، به دست نیروهای امنیتی دستگیر شده تا سر از نیروهای قفقاز درآورد. نفر دوم، داوودخان است، او که عکاسی از ترور شاه شهید در دوران…

و اما بانی چند نمایش شبه‌خنده‌آور؛ رحمت امینی

به بهانهٔ «اوستاد نوروز پینه‌دوز» آراز بارسقیان نمایش‌هایی هستند «پیشانقد» اما همچنان می‌شود چیزکی درباره‌شان گفت (کارهای رضا گوران و علی شمس ازاین‌دست هستند) اما بعضی از نمایش‌ها را نمی‌شود. نه اینکه نشود اما کار راحتی نیست. آدم‌هایی که چنین نمایش‌هایی را اجرا می‌کنند زیاد هستند و راضی کردن خود به گفتن چیزی درباره‌شان سخت است. عده‌ای زیادی از این اشخاص اتفاقاً عنوان‌های دانشگاهی پرطمطراق هم دارند و یدک‌کش واژه (نه مفهوم) «دُکُتر»‌ هم هستند. چه می‌شود کرد؟ بالاخره در خلأ رجال، روزگاری این‌ها شدند دبیر و ناظر و استاد و فلان…

وا‌خواهیم‌داد: نگاهی به کتاب «وای‌خواهیم‌ساد» از مهسا محب‌علی

مسعود قادری آذر «وای‌خواهیم‌ساد» یک تجربهٔ جسورانه است که با یک پایان‌بندیِ غیرمنتظره، ایده‌های خودش را زیر سؤال می‌برد. گرچه ایرادهای بسیاری به روایت داستان وارد است، آنچه بیش از همه، رمان را از کار می‌اندازد، پایان آن است. راوی زنی است که در آستانهٔ بحران میان‌سالی باید یک تصمیم حیاتی بگیرد و گذشتهٔ پرتنشش که به خانه‌های تیمیِ دههٔ شصت بازمی‌گردد، بر این تصمیم سایه انداخته است. راوی در نهایت تصمیم می‌گیرد با یکی از ابرپولدارهای خواستگارش ازدواج کند. تصمیمی که نه شکلی از شورش به خود می‌گیرد نه الگویی از سقوط می‌تواند…

ناتمام در همه‌ی کارها: نقدی بر مجموعه داستان کوتاه «جشن جنگ» نوشته‌ی احمد دهقان

مسعود دیانی این نوشته، از ابتدا تا انتها، می‌خواهد این چند جمله را به‌تفصیل بگوید: «جشن جنگ» به قلم احمد دهقان، داستانی است کم‌بهره از توانایی‌های فرمی، تهی‌دست و بی‌مایه در درک نظری و مبتلا به سرقت هنری. عنوان «ناتمام در همهٔ کارها» اما کمی بیش از این را مدنظر دارد. همین.  احمد دهقان در «جشن جنگ» تلاش می‌کند تا داستانی ضد جنگ خلق کند. ضد جنگ بودن محترم است. داستان ضد جنگ داشتن و نوشتن هم. ادبیات جهان بی آثار ضد جنگ خود، حفره‌ای بزرگ در قلب خواهد داشت. برای داستان ضد جنگ نوشتن اما رعایت دو شرط لازم است: داستان گفتن و…