مرور رده
اصول فلسفه حق
اصول فلسفه حق: بند ۶۵
برگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/h0beo2bsjgrk/audio/h0beo2bsjgrk-5okq.mp3
ج) عرضهِ مِلک
بند 65
من میتوانم ملکِ خود را عرضه کنم، چرا که آن تنها تا جایی به من تعلّق دارد که ارادهام را بر روی آن قرار میدهم – بنابراین، من از هر امرِ متعلِّق به خود میگذرم و یا اینکه آن را به ارادهِ دیگری وامیگذارم تا تصرّف کند – اما تنها تا جایی که امر، بالطّبع، چیزی برونافتاده باشد .
افزوده:
«از دست رفتن حقِّ مالکیت بر اثر مرور زمان» نوعی از عرضهِ مِلک است بدون آنکه اراده راساً آن را…
بازترجمه اصول فلسفه حق: بند ۶۳ و ۶۴
برگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/k3gruwoxx71a/audio/k3gruwoxx71a-zuhc.mp3
بند 63
امری که مورد استفاده قرار میگیرد، امری است متفرّد، و به لحاظ کمّی و کیفی، معیّن که با یک نیازِ مخصوص مرتبط است. اما، فایدهِ مخصوصِ آن امر که به لحاظِ کمّی معیّن است، در عین حال، با سایرِ اموری که از همان فایده برخوردارند، قابلِ قیاس است. همچنین، نیازی که امر در خدمتِ آن است، در عین حال و بهطور کلّی، نیاز است و در تشخّصِ خود با سایر نیازها قابل قیاس است؛ در نتیجه، آن امر، همچنین، با امور…
اصول فلسفه حق: بند ۶۲
Click Hereبرگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/igc2auoqtabe/audio/igc2auoqtabe-iose.mp3
بند 62
بنابراین، تنها چیزی که از مالکیتِ خودِ امر متمایز است، این حالت است که من اجازه داشته باشم تا بهنحو جزئی و یا موقّت از امر استفاده کنم و یا آن را در تصرّفِ خود داشته باشم، تصرّفی در قالبِ امکانِ موقّت و جزئیِ استفاده از امر . اگر کلِّ ساحتِ استفاده از یک امر از آنِ من باشد اما مالکیتِ مجرّدِ آن به فرد دیگری تعلّق داشته باشد، آنگاه آن امر بهمنزلهِ مالِ من، تماماً، توسطِ ارادهِ من در…
اصول فلسفه حق: بندهای ۵۹، ۶۰ و ۶۱
برگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/e3esnswrynyv/audio/e3esnswrynyv-pce4.mp3
ب) استفاده از امر
بند 59
از طریقِ تصرّف، امر موصوف به آن میشود که چیزی است از آنِ من، و اراده رابطهای موجبه با آن دارد. درونِ این اینهمانی، امر به همان اندازه بهمنزله چیزی منفی مقرّر میشود و ارادهِ من در این تعیّن یک ارادهِ مشخص است با نیازها، علایق و امثال آنها. امّا نیازِ من، بهمنزله تشخّصِ یک اراده، عامل مثبتی است که ارضاء میشود و امر در مقامِ چیزی که فینفسه منفی است، صرفاً برای نیازِ من و…
اصول فلسفه حق: بندهای ۵۶، ۵۷ و ۵۸
برگردان از حمید مصیبی
https://files.virgool.io/upload/users/1092067/posts/sq7iwxwtpab4/audio/sq7iwxwtpab4-5uyy.mp3
بند 56
2) از طریقِ «صورت دادن»، این تعیّن که چیزی از آنِ من است، از یک برونافتادگیِ لنفسه و ثابت برخوردار میشود و دیگر به حضورِ من در این مکان و زمان و حضورِ علم و ارادهِ من محدود نخواهد ماند.
یادداشت هگل:
«صورت دادن» حالتی از «به تصرّف درآوردن» است که بیشترین تناسب را با مثال دارد، چرا که امر ذهنی و امر عینی را متّحد میسازد. ضمناً، آن مطابق با ماهیتِ کیفیِ موضوعات و غایاتِ ذهنیِ بینهایت شکل…