مرور رده

نابهنگام در تاریکی

حلقه‌های روشنفکری یا جمع‌شدن برای نان قرضی

دانیال حقیقی حلقه‌های روشنفکری با جمع‌شدن برای نان قرضی تفاوت دارد. بزرگ‌ترین تفاوت، خروجی پایدار فکری است که از حلقه‌های روشنفکری بیرون می‌آید، اما جمع‌هایی که بر مبنای منجلاب‌های مشترک و برای پر کردن نقاط ضعف افراد شکل می‌گیرند، میان‌تهی و موقتی هستند و برای نان به هم قرض دادن درست می‌شوند. حلقهٔ نیویورک، یکی از بهترین نمونه‌ها در تاریخ روشنفکری آمریکایی است که با مبانی فکری مشخصی برای چشم‌اندازی مشخص وارد عمل شدند و آینده را شکل دادند. حلقهٔ وین، یکی دیگر از حلقه‌هایی است که توصیه می‌کنم حتماً درباره‌اش مطالعه کنید. با…

روشنفکر یا سلبرتی؟ مسئله این است!

دانیال حقیقی مارتین ایمسِ نویسنده، با اَدلِ خواننده فرق دارد. فیلیپ راث با کیتی پری دو پدیده کاملاً متفاوت هستند. دو مسئولیت جدا روی شانه‌هایشان است. این را جوامعی که از نظر سیاسی توسعه یافته شده‌اند به خوبی فهمیده‌اند. آمریکایی‌ها هرگز دوست ندارند نورمن میلر را در یک برنامه تاک‌شوی آخر شبِ تلویزیون ببینند. یا مثلاً آن‌طور که جی‌جی حدیدِ مدل، میلیونی روی اینستاگرام دنبال می‌شود، امکان ندارد نیروهای اجتماعی بگذارند دان دلیلو هم در چنین جایگاهی بنشیند. حتی چهره‌هایی که اخیراً همگی طبق قراردادشان با ناشر، برای تبلیغات بیشتر،…

ادبیات بی‌جلال، ادبیات ریقوهای کوک‌شده

حسام الدین مطهری از اشرفی که بالا می‌روی، سرِ ورودی بزرگراهِ جلال آل احمد یک مجسمه می‌بینی. مجسمه عینِ لردهای انگلیسی دست برده به جیبِ جلیقه و یه‌جورِ «شما کجا؟ من کجا؟»یی در طرزِ ایستادنش پنهان است. عکس و پرتره از جلال آل احمد زیاد دیدم، خیلی بیشتر از چیزی که در وب می‌توان یافت، اما راستش را بخواهید آن مجسمه ممکن است مجسمۀ هر لردِ انگلیسی یا خودآقاخوانده‌ای باشد. آلِ احمد؟ نه، تو کتم نمی‌رود که آن آقا تمثالی از جلال باشد‌. غیر از بزرگراه و مجسمه و یک خانه و یک تکه سنگ که از خانۀ اسالم مانده و تو گویی همان سنگی بر گوری…

عجایب المخلوقات و استعدادهایشان

 امیر محمد ایزدپناه دربارهٔ برنامهٔ تلویزیونی عصر جدید متی پادشاه قیامت را به مردی تشبیه می‌کند که پیش از سفر غلامان خود را فراخوانده و بر پایهٔ توانایی‌شان به هریک به ترتیب پنج، سه و یک قنطار می‌سپارد. اولی با پنج قنطارش تجارت کرده و ۵ قنطار دیگر سود می‌کند. سه قنطار دومی نیز سرنوشت مشابهی دارد. سومی اما ودیعه را زیرِ زمین پنهان می‌کند. ارباب که از سفر باز می‌آید و حساب را جویا می‌شود، از کردهٔ غلام اول و دوم خشنود می‌گردد و آنان را بر اموال بیشتری می‌گمارد. چون نوبت به سومی می‌رسد «آنکه یک قنطار گرفته بود، پیش آمده،…

هرجا توانستی بنویس!

 دانیال حقیقی ‏ ‏ یه جایی باید از خر مراد پیاده‌شان کنیم حالا وقتش شده، پس هرجا شد بنویس کنارش هم ستاره بزن تا بزنه تو چشم زیر جاهای مهمش رو خط بکش، دوتا خط بکش جلوی اسم‌ها ضربدر بزن هرجور شد بنویس، با زغال رو دیوار خرابه‌ها بنویس لات‌و‌لوت‌های لبِ خط با وکلای طرح دوباره‌سازی عباس آباد، ‏ که زمین‌های بی‌صاحب‌ ولنجک و ده‌ونک رو زنده می‌کنند دستشان تو یک کاسه است.‏ با ماژیک رو تخته، با پاستل رو مقوا با قلموی رنگ و روغن رو بوم صد در صد و پنجا، بنویس... نقاش اجاره‌ای گالری‌های میرداماد و ونک ‏ با اقتصادباز‌های…