نگاهی به کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ
آراز بارسقیان
دیدهاید فشفشه میفرستند هوا؟ نه منظورم این ترقههای ارزان قیمتی نیست که بچههای محل دَر میکنند یا از آن مُدل اکلیلسرنجهایی نیست که کامبیز لاشیِ خدابیامرز، به من و بقیهٔ بچه…
دانیال حقیقی
کوتاه درباره مقوله «مرجعیت ادبی» و «کتابمهمها» به بهانه سردست گرفتن «کتاب خم» نوشته علیرضا سیفالدینی
1. روزی روزگاری بزرگواری
گلشیری زمانی در یک مصاحبه، با کلمه ترکیبهایی که دوست داشت، خودش را مرجعیت ادبی نامید.…
نگاهی به کتاب بند محکومین
مسعود قادری آذر
کتابِ «بند محکومین» ایده و شروع هیجانانگیزی دارد:
«هزار و یک حکایت دارد زندانِ لاکانِ رشت. هزار تا را باور کنند، این یکی را نمیکنند: یک شب درِ بندِ محکومینِ مرد باز شد، یک دختر را انداختند…
روایت پوچِ تاریخ: یک جنایت و سه روایتِ ناتمام
فاطمه علیاکبریان
پیرنگ شکوفههای عناب
در شکوفههای عناب، تلاش شده است تمام خرده پیرنگها را به نحوی به مرگ میرزا جهانگیرخان ختم شود و تمام شخصیتهای اصلی رمان در آن روز شوم گرد هم آورده شوند…
مسعود قادری آذر
«وایخواهیمساد» یک تجربهٔ جسورانه است که با یک پایانبندیِ غیرمنتظره، ایدههای خودش را زیر سؤال میبرد. گرچه ایرادهای بسیاری به روایت داستان وارد است، آنچه بیش از همه، رمان را از کار میاندازد، پایان آن است.
راوی زنی…