بابای ریرا سلام!زمانِ خوانش 4 دقیقه

نامه‌ای به حامد اسماعیلیون به خاطر همه کوشش‌هایش

دانیال حقیقی

 حامد، لحظه‌به‌لحظه و پیگیرانه اتفاقات را دنبال می‌کنم. از دیدگاه شخصی به برخی از اتفاقات و موضع‌گیری‌ها و موارد نقد دارم اما فکر می‌کنم باید این مسائل امروز مطرح شود و همین امروز هم پاسخ داده شوند.

چون وقتی شعار می‌گوید «وقتش رسیده است»، دست‌کم روشن کرده‌ایم که «برنامه» چیست.

در روزهایی که مردم انتخاب‌های زیادی برای انتخاب کردن ندارند و بسیاری از چهره‌های سیاسی در بند هستند، یک چیز خیلی آزارم می‌دهد. اینکه چرا بیشتر کسانی که «سمپات» تو شده‌اند، اصلاح‌طلبان سابق‌اند؟ دوست دارم خیلی شفاف به این سؤال پاسخ‌دهی، چون می‌دانی این مردم از سبز و بنفش عبور کرده‌اند؛ یعنی از چهره‌های شبه‌روزنامه‌نگارشان، سلبرتی‌هایشان، تئوریسین‌هایشان، نامزدهای ریزودرشتشان، از همه و همه عبور کرده‌اند. پس پیشنهاد می‌کنم روی سرمایه اجتماعی‌ای شرط نبند که با سرعت تمام در حال از دست دادن نرخ رکودش است.

دوم اینکه، شنیده شده در گردهمایی برلین خواسته‌اند مردم بدون پرچم حضور پیدا کنند. قرار نیست کسی در حال حاضر تعیین تکلیف کند. اگر دلیل مشروعی برای این ضابطه حضور در جمعیت ایرانی برلین داری، مزید امتنان است ما هم آن را بدانیم. من ناخواسته مجبور شدم این واقعیت را بگذارم کنار خط دادن‌های گلشیفتهٔ عزیز که به هر دلیلی توصیه به پرچم بدون نشان کرده بود.

سوم، در شرایطی که زندگی در داخل به خاطر تحریم‌های همه جانبه ابداً دیگر میسر نیست، ابزار تحریم خلاقانه به نظر نمی‌رسد، ولو تو بگویی ما سپاه پاسداران را تحریم کرده‌ایم. همین حالا عدهٔ بسیاری از پول‌های کثیف وارد خاک کانادا شده و ریاکاران مشغول زندگی در امن‌وامان‌اند. توقع می‌رفت به‌جای تحریم داخلی ابتکار عمل در خاک کانادا به کار می‌افتاد و ریاکاران را به دردسر می‌انداخت. تا وقتی آن‌ها آنجا هستند، جلوگیری از ورود هر ایرانی به خاک کانادا چندان چنگی به دل نمی‌زند که هیچ، دنیا بزرگ‌تر از کانادا است. تورنتو و ونکوور نشد، همان‌طور که می‌دانی ۲۳ کشور همسود دیگر هنوز وجود دارد؛ همان کشورهایی که به آن‌ها می‌گویند مشترک‌المنافع. توقع می‌رود لنز حضرت‌عالی کمی بازتر و دوربردتر مسائل را تحلیل کند.

فارغ از این، کانادا یا هر جای دیگر کی به ایرانی‌ها راحت ویزا داده که حالا با این تحریم‌ها ما باید نفس راحت بکشیم؟ قبل از این تحریم‌ها هم پا گذاشتن بر خاک کانادا برای هیچ ایرانی ساده نبوده و نیست. چرا یک‌بار قصه از آن طرف نمی‌چرخد؟ مثلاً ترودو مثل قضیه اوکراین یک راه سریع برای انتقال زندانیان سیاسی ایرانی به کانادا باز نمی‌کند؟ این‌ها چیزهایی است که باید در شیوهٔ فعالیت شما در نظر گرفته شود. توضیح تو در این رابطه من را خشنود می‌کند.

چهارم، کسی که مردم به دعوتش لبیک می‌گویند و ۵۰ هزار نفری وارد میدان می‌شوند، وظایفی دارد. اگر نمی‌توانی برای داخل فراخوان بدهی و دلایل خودت را داری که همان بحث اخلاقی ماجرا است، این می‌شود ـ از آن‌طرف بام که نگاه کنی ـ مصداق بارز رفیق نیمه‌راه بودن. از سوی دیگر من را تحریک می‌کند با اصلاح‌طلبان بیوفتم. به قول پدربزرگم نمی‌شود بروی لب ساحل اما نخواهی که پاهایت خیس شوند. دنبال معصومیت افراطی نرو و سرمایه‌ات را نسوزان.

برای نیمهٔ راهی که نمی‌توانیم همراهی کنیم ابزارهایی هست؛ یکیش ائتلاف کردن، یکیش محول کردن. قرار نیست یک تنه با این همه محدودیت و ملاحظات اخلاقی وقتش برسد. وقتش وقتی می‌رسد که همه‌چیز را بتوانیم مدیریت کنیم و برای هر چاهی چاره‌ای در آستین داشته باشیم. به‌هرحال، توجیهت برای ندادن فراخوان داخلی پذیرفتنی نبود دست‌کم از جانب من.

پنجم، سؤالات بسیاری هست درباره گذشتهٔ تو پیش از حادثه دل‌خراش و فراموش‌نشدنی هواپیمای اوکراینی. خیلی‌ها بعد از این اتفاق بود که تو را شناختند. لازم است کمی بیشتر خودت را معرفی کنی.

باقی بقایت،

روزهای آخر مهر ۱۴۰۱