معماری یک جهان: اقیانوس تخیل حداکثری ریچارد باکمینستر فولرزمانِ خوانش 14 دقیقه

دانیال حقیقی

در روزگار خوبی زندگی نمی‌کنیم. تهران هر روز چندمیلیمتر نشست می‌کند، بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ ایران با تغییرات آب و هوایی دچار سیل و دیگر بلایای طبیعی می‌شوند، آن هم در روندی که دیگر روزمره شده و حتی ارزش خبری‌اش هم برای رسانه‌ها کمتر و کمتر شده است. کشاورزان اصفهان، ورزنه و دیگر شهرهای استان با معضل بی‌آبی و خشک شدن زنده‌رود روبه‌رو شده‌اند و در استان‌های دیگر بخش مرکزی سرزمین هم وضع کم و بیش همین طور است. صنعت ساختمان ایران با بحران جدی روبه‌رو است و عمدهٔ ساخت و سازها همچنان مطلوب نیست و همان هم به دلیل رشد ناگهانی قیمت‌ها از رمق افتاده.

 هیچ الگوی توسعه‌ای در چهل سال گذشته نتوانسته چتری کلانشهری باشد برای ایجاد ساختی اجتماعی که به تخیل و خلاقیت نخبگان و دانش‌آموختگان جهت بدهد. روشنفکران همچنان به رویکردهای نخ‌نما و آرمانشهری‌شان چسبیده‌اند و از کانون نویسندگان ایران چیزی جز یک تابلوی پوسیده برجا نمانده است. همه چیز در آنارشیسم کاپیتالیستی رانتی، و گانگستری، از ساخت ایدئولوژی-ژانر تهران پیروی می‌کند. این‌ها فقط برخی از مواردی است که بارگذاری آینده را برای ما منتفی کرده است.

درچنین وضعیتی راهی نمانده تا دوباره با بازآموزی از برخی مهم‌ترین مغزهای بشری، تلاش کنیم تا ساختی اجتماعی را نطفه گذاری کنیم یا صرفاً کنشی انگیزشی داشته باشیم برای آنکه به مرور بارور شود و به تخیلات و خلاقیت‌های ما برای ساختن آینده سمت و سویی روشن و در جهت پاسداری از عرصهٔ عمومی و ظواهر اصلی زندگی بدهد. ریچارد باکمینستر فولر، معمار و دانشمند آمریکایی یکی از این‌ها است، می‌شود با نگاه به زندگی و کارنامه‌اش الهام گرفت و خط کشید.

او که در سی و دو سالگی به دلیل بیکاری و شرایط بد اقتصادی قصد خودکشی داشت، آیندهٔ آمریکا را طراحی کرد. خودش اینطور بازگو کرده که وقتی روی حاشیه پل ایستاده بود و می‌خواست خودش را به پایین پرت کند، صدایی درون سرش به او گفته تو به خودت تعلق نداری! و باید ذهن و خلاقیتت را برای پیشرفت دنیا به کار بگیری. همین شکل نگاه به خودکشی همچون یک سرمایه (صادق هدایت) مانع از خودکشی فولر می‌شود و به او این جسارت را می‌دهد که به همسرش بگوید قصد ندارد دیگر دنبال یک شغل تمام وقت باشد. درعوض فولر دوسال را در یک اتاقک کوچک در سکوت کامل و انزوا سپری کرد و نزدیک به پنج هزار صفحه، نوشت، طراحی و ایده پردازی کرد. پس از آن بود که تنها یک جزوه پنجاه صفحه‌ای را در قالب کتاب با تیراژ ۲۰۰ نسخه منتشر کرد که درش روش ساخت مسکن انبوه به شیوه‌ای نوین را طراحی کرده و شرح و بسط داده بود. به کمک یکی از اعضای خانواده توانست وارد یکی از پروژه‌های انبوه سازی شیکاگو شود و به همان شیوهٔ تولیدی که طراحی کرده بود، ۲۴۰ دستگاه خانه را درکمترین زمان ممکن با کمترین قیمت به مشتریان تحویل داد.

شیوهٔ کاری او این بود که جای آجرفشاری را با بلوک سیمانی عوض کرده بود و در تکمیل طرحش از نئوپان و بتن سبک استفاده کرده بود. پس از تکمیل پروژه، آمریکا او را به عنوان رئیس انستیتو مطالعات کلانشهری آمریکا در واشنگتن منصوب کرد و اینجا بود که کار فولر به عنوان طراح آینده آمریکایی آغاز شد.

فولر: آغاز مسیر

ریچارد باکمینستر فولر یا آنطور که در خانه صدایش می‌کردند باکی فولر، بچهٔ نچسبی بود. چشم‌هایش آستیگمات بودند و به خاطر اینکه پای راستش از پای چپ کمی کوتاه‌تر بود موقع راه رفتن کمی می‌لنگید. اولین طرحش در حوزهٔ معماری یک کاردستی مدرسه بود: لانه کبوتری که با خلال دندان ساخته بودش. منتها در ساخت آن از چسب استفاده نکرده بود بلکه خلال دندان‌ها را طوری لاگیر هم کرده بود که نیازی به ماده متصل کننده نداشته باشد. او اولین نظام ساخت و تولیدش را به این شکل ارائه کرده بود و خودش آن را به خاطر بینشی می‌دانست که ناشی از پرسپکتیو چشم‌های آستیگماتش بود. می‌گفت چشم‌هایم جهان را طور دیگری نشانم می‌دهند، چشم‌اندازی که چشم‌های سالم آن را طور دیگری می‌بینند.

یکی از مواردی که در همین زمینه از آن شکایت داشت، هندسهٔ همه‌جاگیر چهارضلعی بود. باکی از اینکه همه چیز را در آمریکا چهارضلعی مربع یا مستطیل طراحی می‌کردند گله داشت؛ به نظرش زیادی ابتدایی و ساده می‌رسید. در پاسخ به این هندسهٔ ابتدایی او از همان کودکی در مدرسه با گچ روی تخته هندسه‌های پیچیده طراحی می‌کرد. بعدها در نوجوانی به علوم دریایی علاقه‌مند شد و طولی نکشید که با فوت پدرش ناچار به نیروی دریایی پیوست. پدربزرگش برایش تئوری‌های اقتصادی مالتوس را توضیح داده بود: دنیا و فرصت‌هایش محدود هستند، به همین خاطر احتمالاً تو به خیلی از آرزوهایت نمی‌رسی و بهتر است یک کار امن برای خودت جور کنی.

شرایط خدمت در نیروی دریایی برایش سخت بود اما علاقه‌اش به دریانوردی و علوم دریایی باعث شده بود او را به عنوان مهندس کشتی‌رانی منصوب کنند. درهمین دوران او مطالعاتش را روی جزر و مد خطوط ساحلی آمریکا تکمیل کرد و در عین حال بینش اقتصادی‌اش را با مطالعه مالتوس و کتاب ثروت ملل آدام اسمیت تکمیل کرد. با اینحال فضای نظامی او را از نظر جسمی و روحی آسیب‌دیده کرد.

باکی فولر دوست داشت از نظر اجتماعی زندگی پرجنب و جوشی داشته باشد اما کار تمام وقت شش روز در هفته و تحصیل در دانشگاه، او را از پا درآورده بود. کارش هر روز ساعت سه بعد از نیمه‌شب شروع می‌شد و تا پنج بعد از ظهر ادامه پیدا می‌کرد. آخر هفته‌ها اما به کلاس‌های رقص می‌رفت و عشقش این بود که با دخترهای غریبه برقصد و اینطور اعتماد به نفس و خودشیفتگی لطمه خورده‌اش را ترمیم می‌کرد، حتی با پایی که می‌لنگید. در همین مجالس رقص بود که با همسر آینده‌اش آشنا شد. علاوه‌براین رقصیدن به او اعتماد به نفس بیرون آمدن از ارتش را داد.

او پس از بیرون آمدن از ارتش، به مرز خودکشی رسید و سپس لحظه‌ای را تجربه کرد که خودش آن را لحظهٔ اپیفانی نامیده است. لحظه‌ای که برای دوسال او را به سکوت وادار کرده بود و کار و کار و کار. بسیاری از طرح‌ها و ایده‌های باکمینستر فولر از همین دوسال خاموشی او نشات گرفته‌اند از جمله طرح‌های اولیهٔ گنبدهای ژئودزیک، سازه‌های سبک و بسیاری چیزهای ریز و درشت دیگر.

چیزهایی که بعداً سر از انستیتو مطالعات کلانشهری معماران آمریکا درآورد. از جمله طرح‌هایی برای مبلمان آمریکایی که درست نقطه مقابل طراحی‌های مکتب باهاوس بودند و امروز آن‌ها را با برند IKEA می‌شناسیم. مبلمان چوبی و پارچه‌ای گرم و نرمی که در همه جای دنیا به فروش می‌رسند. به طور کلی فولر در این دوره روی مفهوم تکنولوژی انسانی کار کرد و مهم‌ترین ویژگی‌های آن را پویایی، حداکثری کردن توانایی‌های بشری و قدرت به عنوان انگاره‌های اصلی محصولات آمریکایی برشمرد. او معتقد بود تکنولوژی آمریکایی باید انسانی و در خدمت کرهٔ زمین باشد. در راستای همین ایده‌ها او ایدهٔ shelter را مطرح کرد. طرحی که هیچ سرمایه گزار خصوصی و دولتی پیدا نکرد.

به همین خاطر او از انستیتو بیرون آمد و در حومه شهر یک کارگاه با سی کارگر راه اندازی کرد و اولین طرح‌هایش را برای رسیدن به یک سازه عمومی اجرا کرد. طرح‌ها وحشتناک از آب درآمدند. مردم آن‌ها را به هیولاهای کتاب‌های اچ جی ولز تشبیه کردند و روزنامه‌ها به آن‌ها لقب دایناسورهای ما قبل تاریخ دادند. با این حال فولر دلسرد نشد. او کتاب دیگری نوشت و مفصل ایدهٔ shelter را برای همه توضیح داد: nine cheines to the moon. تخیل آمریکایی برای اولین بار مسیر کهکشانی خودش را تصور کرد.

او در این کتاب خط تولید و الگوهای پیچیدهٔ اجتماعی‌اش را تشریح کرده بود و برای اولین بار مفهوم «پدافند غیرعامل» را بسط و گسترش داد. چیزی که او آن را پیش‌زمینهٔ فکری رسیدن به ایدهٔ shelter معرفی می‌کرد. پس از انتشار کتاب این‌بار ارتش آمریکا سراغ او آمد و فولر به عنوان مهندس مخترع در وزارت دفاع آمریکا رئیس دپارتمان اقتصاد و نوآوری‌های نظامی شد. بیشتر مطالعات و ایده‌های او تا امروز محرمانه باقی‌مانده‌اند اما برخی از آن‌ها امروز به دست خود ما هم رسیده است. از جمله شبکهٔ جهانی اطلاعات با همین اینترنت که برای اولین بار در ارتش آمریکا با همکاری مستقیم فولر محقق شد. در ادامه فولر در صنعت هوانوردی هم طبع آزمایی کرد اما به خاطر خدمات ارزنده‌اش در مهم‌ترین انستیتوهای نظامی آمریکا کلاس و ورکشاپ برگزار می‌کرد. کلاس‌هایی که گاهی تا هفت ساعت به طول می‌انجامید. هیچ‌کس نمی‌دانست فولر کی بنا است تمام کند.

درسال ۱۹۴۸ فولر اولین گنبد ژئودزی خودش را رونمایی کرد که تکمیل شدهٔ پروژهٔ shelter بود. سازه‌ای با ۵۰ متر ارتفاع. طی مدت کوتاهی تمام دنیا از توکیو تا پاریس مشتاق دیدن سازه‌های سبک فولر از نزدیک شدند و او به یک فیگور جهانی تبدیل شد.

گنبدهای او تا امروز دگردیسی‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌اند و میراث ریچارد باکمینستر فولر همچنان منبع الهام قوی‌ای برای معماران و مخترعان در سراسر دنیا است. مخصوصاً پس از سال ۲۰۰۸، آمریکا مجدداً شروع به بازخوانی و بازنگری ایده‌های فولر کرد. در ادامه این مطلب به برخی از مهم‌ترین انگاره‌ها و برنامه‌های جهانی او می‌پردازم که دانستنشان نه تنها خالی از لطف نیست بلکه در دوران ما به نظر ضروری می‌رسد.

میراث فولر:

فولر آمریکایی بود و یادگرفته بود که جهانی بیاندیشد. او یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های ارتش آمریکا را طراحی کرد: «نیروی دریایی جهانی است و نیروی زمینی محلی.» در همین راستا، ناوهای هواپیما بر و شکل نشست و برخاست جت‌های جنگی روی این ناوها از ایده‌های فولر بوده‌اند. طرح‌های پیشرفته مسکن پیش‌ساخته و انبوه در زیمبابوه در دیگر نقاط جهان از پروژه‌های مهم آمریکایی بوده است که فولر آن‌ها را طراحی کرده بود. اتوموبیل پویا (dymaxion) از اولین طرح‌های اتوموبیل آمریکایی بود که به دست او طراحی شد.

آموختن از بایومیمیکری و طراحی‌های بایومیمیکی از ایده‌های فولر بوده‌اند: ساختارهای پیچیده‌ای که از چشم مگس یا بال یک حشرهٔ نادر استرالیایی الهام گرفته شده‌اند؛ ریزساختارهایی که امروز نانوذرات و پیچیده‌تر از آن را شکل می‌دهند آینده را بارگذاری می‌کنند. فولر برای معماری و طراحی آمریکایی هم استراتژی مهمی نوشته است: «در معماری فرم یک اسم است اما در صنعت همین اسم، یک فعل می‌شود.» به همین خاطر او معتقد بود طراحی باید user friendly باشد. تمام الگوهای نمونهٔ طراحی آیفون و دیگر محصولات اپل حاصل تفکرات فولر است. او می‌گفت تکنولوژی را طوری طراحی کنید که یک بچه کوچولو هم بتواند ازش استفاده کند. در دورانی که هنوز تلوزیون وارد خانه‌های مردم نشده بود او ایدهٔ کلاس‌های آموزشی با ۱۰۰۰۰۰۰ دانش‌پژوه را مطرح کرد که الگویی شدند برای برنامه‌های آموزشی تلوزیونی. یکی دیگر از طرح‌های او مواد تغییر رنگ دهنده حرارتی هستند. ازجمله گچ‌های حساس به حرارت و صفحات آلیاژی حساس به گرما.

یکی دیگر از خدمات فولر به ارتش آمریکا طراحی نقشه‌های افلاک‌نما یا اطلس‌های جغرافیایی و سیاسی است که او آن را «اقیانوس نهایی جهانی» نام گذاری کرد و زیردستی آمریکایی‌ها شد برای طراحی همان چیزی که امروز به آن «نظم نوین جهانی» می‌گویند. فولر درباره اطلس‌های «اقیانوس نهایی جهانی» گفته که در آن‌ها به دنبال برطرف کردن اثرات منفی ناشی از مرزبندی‌های سیاسی و تکه‌تکه شدن‌های سیاره به واسطه عوارض طبیعی و مردم‌شناختی بوده است. او پیشتر در دهه بیست، طرح «بازی جهانی» را با همین مضمون در روزنامه‌های آمریکایی منتشر کرده بود اما کمتر کسی در آن روزگار به این ایده اهمیت داد.

طرح جامع آب و هوایی کرهٔ زمین دیگر ایدهٔ او بوده است که با نظامی چند لایه از امواج فرامغناطیسی ماهواره‌ای اقلیم دنیا را به شکلی که او مطلوبش می‌دید تغییر می‌دهند. طرحی که در زمان حیاتش نتوانست محقق شدنش را ببیند. به دنبال او، بسیاری دیگر از معماران و هنرمندان آمریکایی میراثش را دنبال کردند از جمله فرانک لوید رایت، لویی کان و آرتور سی‌کلارک. نوآوری، خلاقیت حداکثری، میان‌رشته‌ای بودن و تولید محصولات چندعملکردی ضمن احترام به ذات زندگی و همهٔ ساکنان کرهٔ زمین از اصول کاری و منش فولر بودند.

فولر در سال ۱۹۸۱ از ریگان مدال آزادی ملت آمریکا را دریافت کرد و در طرح توسعه کاخ سفید هم مشارکت داشت. او پس از مرگ همسرش در همین سال، رفته رفته از انظار عمومی کناره گرفت و در سال ۱۹۸۳ درگذشت.

امروز که ما در چشم‌اندازی ناامیدکننده از بلایای طبیعی و کسری منابع و اعتبارات گیر کرده‌ایم و راهی جز مقاومت‌های نامعلوم که حتی نیروی مقابلشان مشخص نیست (که مقاومت در برابر چیست)، برایمان نگذاشته‌اند، بازخوانی دقیق و عمیق کارهایی که فولر برای طراحی آیندهٔ آمریکایی کرده می‌تواند هم آموزنده و هم الهام بخش باشد. در روزگاری که هرکسی یک راپید سه‌دهمی دستش می‌گیرد یا چهار ستون بتنی کرم‌خورده را هوا می‌کند یا یک کتاب بی‌مفهوم دربارهٔ خودشیفتگی صدمه دیدهٔ خودش می‌نویسد، اسم مهندس و معمار و نویسنده و مربی‌هنری بر خودش می‌گذارد و شروع به چپاول زمین و هوا و درخت و عرصه عمومی و ذهن جوانان می‌کند، دانستن این نکته که ریچارد باکمینستر فولر که بود و چه کرد، خالی از معنا و کنایه نیست. این مقاله صرفاً در حد یک مقدمه برای شما مفید بود. بیشتر درباره فولر بخوانید.